مأمــــن خاطرات مــن

مأمــــن خاطرات مــن

روزای خوب تو راهه !
مأمــــن خاطرات مــن

مأمــــن خاطرات مــن

روزای خوب تو راهه !

حـال نامعلــوم!

زندگی یک انتخاب است...

میخواهم طوری لبخند بزنم که گویی هیچ چیز اشتباه نیست...؛

چنان صحبت کنم گویی همه چیز عالیست...؛

آنچنان عمل کنم که رویایی است تمامش و هیچ چیز آزرده ام نمیکند...؛

من هرگز دست از رویاهایم نمیکشم و مغلوب ترس و ناامیدی نخواهم شد چون آنکه مرا یاری میکند برتراز تمام ترسها ومشکلات است...؛

من شکستهایم را به پلکان ترقی تبدیل میکنم و به ماوراء شکستهای خود صعود خواهم کرد...؛

موفقیت و شادکامی از آن من است چرا که ناامیدی و اندیشه ی ترسیدن را به ذهن خویش راه نمیدهم...؛

شادی...

خوشبختی...

موفقیت...

انتخاب زندگی من است...؛

اگر دیگران توانستند پس من هم میتوانم... !!



به متن بالا به شدت اعتقاد دارم و بازم چون دوستش دارم مینویسمش اما واقعا الان اصلا در شرایطی نیستم که درکش کنم...حالمو نمیتونم بنویسم فقط میتونم بگم اگه استرس دست و پا داشت شبیه من میشد(پریسا دماوندی :| -قشنگ معلومه دارم شهرزاد میبینم)

حالم کاملا نامعلومه..الان دارم شادترین اهنگ ممکن رو گوش میدم با قیافه ای کاااملا مضطرب و ناراحت...نمیتونم پیش بینی کنم چی میشه..فقط ارزو دارم معجزه بشه...ارزو دارم چنان معجزه ای بشه که سرم جلو پدر و مادرم بالا باشه..با قدرت به فضولی های فامیل جواب بدم..

اصلا دلم نمیخواد از فردا تا روزی که پامو میزارم توی دانشگاه جمله ی «همون پارسال میرفتی خب!!!»باهام باشه ...

کاملا دارین درست میخونین..امشب اومدم که فقط غر غر کنم..گلایه کنم از روزگار...از روزگاری که نذاشت هیچی از نوجوانی و اوایل جوانیم بفهمم...روزگاری که اگر چیزی ازش بخوای  فقط باید باهاش بجنگی تا این امکان رو داشته باشی و به ارزوت برسی...تو این روزا فقط دارم یاد میگیرم..جنگیدن رو یاد میگیرم...همه ی دوستای من همون پارسال رفتن دانشگاه و من طبق یک تصمیم کاملا خودسرانه پشت کنکور موندم..تلاشمو کردم و توکلم به خداست اما نمیدونم فردا قراره چ قیافه و حال و روزی داشته باشم...از تصمیمم هم راضیم چون پشت کنکور موندن چیزایی یادم داد که باعث بزرگ شدنم شدن...بهم تنهایی رو یاد داد..یاد داد که قرار نیست همیشه دوستام کنارم باشن همه جا کمکم کنن..من تک و تنها بودنو درست یاد نگرفتم اما به لطف پشت کنکوری بودن کاملا یادش گرفتم مستقل بودن و الویت داشتن خودمو یاد گرفتم و خیلی چیزای دیگه که شاید یه روزی بنویسم اینجا..

واقعا برای همه ی کنکوری ها یک ارزو میکنم اونم این که فردا سوپرایز بشن و سرشون جلوی خانواده شون بالا باشه...برام دعا کنید..دعا کنید فردا غافلگیر بشم طوری که سر تا پا خوشحالی باشم !!!

امشب بر خلاف بقیه ی شبا ارتباطمو با گوشی و دوستان و هرکسی که قراره ازم رتبه مو بپرسه قطع کردم...و اومدم اینجا تا حرفایی رو که نزدمو بزنم تا شاید کمی سبک بشم...واقعا انتظار نداشته باشید که رتبه مو بگم..اما خوب یا بد بودنشو خواهم گفت..


+ فونت منم که همش پایین بالا میشه..ولی به احتمال زیاد همین میمونه..

+غرغر کردم زیاد..پوزش !

+هر اتفاقی فردا بیوفته من راضیم چون خواست خدا بوده وخدا راضیه..پس حرف پس و پیشی نمیمونه!!!


نظرات 3 + ارسال نظر
معلوم الحال چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 22:11 http://www.daneshjoyezaban.mihanblog.com

سلام
هیچ وقت ناامید نشو ... هیچ وقت ..
کنکور فقط یه امتحانه. اونقدرا هم بزرگش نکن. اگه نشد راه های دیگه ای هم هست که بتونی باهاشون به موفقیت برسی .. مطمئن باش خدات تنهات نمی زاره.

سلام
کنکورو سخت گرفتم..طوری که ایندمو گره زدم بهش!!
همین طوره واقعا!!

Juddya چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 21:15 http://Juddya-abbot20.blogsky.com

سلااااام
انشالله ک الان سورپرایز شدی و عاااالی هستیییی

سلااام عزیزم
بهترم الان..خداروشکر!!

عاطفه چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 12:43 http://www.ati-91.blogfa.com

سلام ابجی گلم
هر چی بشه تو سعیتو کردی من مطمئنم
تو بهترینی شک نکن

سلام اجی جونم
مرررسی عزیزِ من
اره من تمام توانمو گذاشتم..هرچی خدا بخواد دیگه..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.